نوشته شده توسط : محمد

روایت‌های آدم‌ها بازگوكننده انسجام و معنای زندگی و سمت و سوی حركت آنان است. به عبارت دیگر، قصد و هدف افراد، ارزش‌ها و كسانی كه باید از آنها دوری كنیم یا دوستشان داشته باشیم و به سمتشان برویم همگی در روایت‌هایی كه از زندگی خود می‌كنیم ریشه دارند.

دوران دانشجویی و زندگی دانشجویی، به تعبیری، ‌سرآغاز روایت ما از زندگی‌مان است. دلیل این گفته روشن است. اگر روایت زندگی را معنای زندگی و قصد و هدف داری در زندگی بدانیم، دوران دانشجویی یعنی زمانی كه دانشجو اهداف خود را تعیین كرده و معنای زندگی را یافته است. آنچه از آن پس دانشجو انجام می‌دهد انتقال یا به تعبیر بهتر، تبدیل انتزاع‌های مربوط به قصد و معنا به عینیت‌های ملموس زندگی است. قصد و معنا به زندگی شكل و قالب می‌دهد، سمت و سوی ما را معین می‌سازد و امید را در زندگی جاری می‌كند. شاید پرسیده شود چگونه؟ پیش از آن، اشاره‌ای به نظریه شادكامی سلیگمن در روان‌شناسی مثبت‌گرا لازم است. 

طبق نظر سلیگمن، شادكامی سه حیطه متفاوت دارد كه هر كدام از حیطه‌ها هم قابل سنجشند و هم مهم‌تر اینكه مهارت محورند و می‌‌توان آنها را آموزش داد. این سه حیطه عبارتند از: حیطه یا زندگی لذت‌بخشی كه در‌آن به هیجان‌ها و عواطف مثبت (مثل سرور، نشاط، عشق و امید) توجه می‌‌شود؛ حیطه یا زندگی آگاهانه و مبتنی بر توانمندی‌ها و صفات مثبت فردی....



:: برچسب‌ها: نسل هرچه پیش آید , خوش آید ,
:: بازدید از این مطلب : 2791
|
امتیاز مطلب : 162
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : چهار شنبه 17 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

 

روزي پسربچه‎اي‎، مشغول بازي با ماسه‎ها در ساحل بود. چند ماشين كاميون و بيلي پلاستيكي‎ قرمزرنگ همراه خود داشت‎. در حال درست كردن جاده و تونل با ماسه‎هاي نرم‎، ناگهان سنگ بزرگي را سد راه خود ديد. پسربچه هر چه تلاش كرد،  نتوانست سنگ بزرگ را از سر راه خود كنار بزند. هرچه‎ تلاش مي‎كرد، سنگ كمي تكان مي‎خورد، ولي دوباره به سرعت سر جاي اول خود باز مي‎گشت‎. سرانجام‎، از  فرط نااميدي به گريه افتاد. پدرش تمام مدت از پشت پنجره خانه‎شان‎،   تلاش‎هاي او  را نظاره‎ مي‎كرد. وقتي متوجه اشك‎هاي پسرش شد، كنار او آمد. با لحني مهرباني  ‎  ، ولي محكم گفت‎: «پسرم چرا از همه توانت براي كنار زدن سنگ  استفاده نكردي‎؟ پسرك هق‎هق كنان و نااميد گفت‎: «پدر، همه تلاشم‎ را به  كار بستم‎، ولي موفق نشدم‎!» پدر با مهرباني گفت‎: «نه پسرم‎، تو از همه امكانات  قابل دسترست‎ استفاده نكردي‎، چون از من درخواست كمك نكردي‎.»  سپس خم شد و سنگ را از  سر راه پسرش‎ برداشت‎. آيا شما نيز به سنگ‎هاي بزرگ در راه زندگي‎تان برخورد كرده‎ايد؟ آيا به خاطر عدم موفقيت و جابجايي آن‎ها، دچار احساس خشم و نااميدي  شده‎ايد؟ اميد خود را از دست ندهيد و دست از تلاش‎ نكشيد، چون اگر خوب به اطراف خود بنگريد، در خواهيد يافت كه دستاني ياري‎بخش به سوي شما دراز شده‎اند!



:: برچسب‌ها: طبيعت‎ , از آن من است‎! ,
:: بازدید از این مطلب : 2875
|
امتیاز مطلب : 167
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

يكي از قشنگ‎ترين و فراموش نشدني‎ترين خاطرات من از دوران كودكي‎ام‎، رفتن به كنار رودخانه و نشستن در حاشيه آن بود. در آنجا از سكوت و آرامش لذت مي‎بردم‎، جريان آب را تماشا مي‎كردم‎، به‎ صداي آواز مستانه پرندگان گوش مي‎سپردم و با خش خش برگ‎هاي درختان هم آوا مي‎شدم‎. درختان‎ خيزران را مي‎ديدم كه زير فشار باد خم مي‎شدند و بعد با قدرت تمام به سر جاي اول خود باز مي‎گشتند و دوباره صاف مي‎شدند. هر وقت به ياد توانايي خم و راست شدن درختان خيزران مي‎افتم‎، واژه مقاومت در ذهنم نقش مي‎بندد. اين واژه در معناي انساني‎، توانايي تحمل ضربه‎ها، غصه‎ها و مشكلاتي است كه‎ احساساتمان را محدود مي‎كنند. آيا تا به حال عصباني شده‎ايد؟ آيا تا به حال احساس كرده‎ايد كه به نقطه‎ انفجار رسيده‎ايد؟ اگر چنين است‎، يعني خوشبختانه از سانحه‎اي جان سالم به در برده‎ايد كه توانايي شرح‎ آن را داريد. زندگي‎، آميزه‎اي از اوقات تلخ و شيرين است‎. پس دفعه ديگر كه يكي از آن لحظاتي را تجربه‎ كرديد كه شما را به مرز انفجار مي‎رسانند، به آرامي خم شويد ولي نشكنيد! نگذاريد آن لحظات توان‎تان را تحليل ببرند. با اميد به فردايي بهتر و شرايطي بهتر، در مي‎يابيد كه براي هر مشكلي‎، راه‎حلي وجود دارد. هر وقت شرايط زندگي دشوار مي‎شود، از خود مقاومت نشان دهيد. مانند درخت خيزران‎، در طوفان‎ها خم شويد، ولي نشكنيد.



:: برچسب‌ها: خم شويد , ولي نشكنيد! ,
:: بازدید از این مطلب : 2844
|
امتیاز مطلب : 174
|
تعداد امتیازدهندگان : 48
|
مجموع امتیاز : 48
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد

 

والدین اغلب با شگفتی و اعجاب به دوره نوجوانی می‌نگرند. گیرودارها و مشغله زندگی روزانه، الزامات گاه موجب می‌شود كه والدین متوجه گذشت ایام و بزرگ شدن كودكان‌شان نشوند. آنان زمانی به این واقعیت پی می‌برند كه با بم شدن صدای كودك، رویش تدریجی موی صورتش، امتناع از بوسیده شدن و در آغوش گرفته شدن، نه گفتن‌های مكرر، گرایش به سبك‌های جدید آرایش مو و توجه زیاده از حدش به سر و وضع خود مواجه می‌شوند.



:: برچسب‌ها: رفیق بازی در دوران نوجوانی ,
:: بازدید از این مطلب : 2642
|
امتیاز مطلب : 123
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد


روزهای آخر سال به خودی خود روزهای شلوغ و پركار و بعضی اوقات پر دغدغه هستند؛ روزهایی كه عجله‌ها بیشتر می‌شوند و رفت‌وآمدها سریع‌تر. روزهایی كه آرامش كمتر است و همه در پی تمام كردن كارهای نیمه‌تمام.

از گذشته‌های دور معتقد بودم اگر در چنین روزهایی بتوانی به آنها كه گرفتارند، به آنها كه كلاف زندگی‌شان طوری و به دلیلی در هم پیچیده، به آنها كه گویی در تاریكی به دنبال كورسوی نوری می‌گردند، كمكی بكنی و دستی بگیری، كاری بزرگ كرده‌ای. كاری كارستان كه قدرش را آنهایی می‌دانند كه در چنین گرداب‌هایی گرفتار شده باشند؛ وگرنه آنها كه در ساحل امن زندگی به تماشای افق نشسته‌اند، از حال اینان چه دانند؟!


ادامه دارد...



:: برچسب‌ها: ناگهان چه زود دیر‌ می‌شود ,
:: بازدید از این مطلب : 2735
|
امتیاز مطلب : 126
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 فروردين 1390 | نظرات ()